اشعار شهادت جوادالائمه(علیه السلام)
مناجات اميرالمومنين(منتظران ظهور)
حقانيت و اثبات اميرالمومنين و دعا براي فرج امام زمان

 

 

مرید بال زدم تا مراد گریه کنم

به شوق بام تو تا بامداد گریه کنم

 

و در خیال خودم رفته ام امام رضا

نشسته ام دم باب الجواد گریه کنم

 

به التماس دعاهای کوله بار خودم

به رسم معرفت و رسم یاد گریه کنم

 

مرور می کنم عمرم چقدر زود گذشت

زیاد وقت ندارم زیاد گریه کنم

 

چه خوب اگر بدهد کربلا به من، من هم

چه داد گریه کنم چه نداد گریه کنم

 

نشسته ام که به یاد یتیم این آقا...

و کارِ یک زنِ رقاصِ شاد گریه کنم

 

 

ابالجواد، جوادت چه بد تنش افتاد

 

 

به، جان پاک جگر گوشه ات زنش افتاد

 

 

به خاک تیره چرا آفتاب افتاده

نگاه بی رمقش فکر خواب افتاده

 

جوان تشنه لبی مثل شمع آب شده

لبش به زمزمۀ آب آب افتاده

 

به زحمتی طرف درب بسته آمد و حیف...

صدای محتضرش بی جواب افتاده

 

کنیز ها همه با طشت هلهله کردند

تنش به مرحلۀ پیچ و تاب افتاده

 

به دست و پا زدنش بین حجره خندیدند

که احترام امام از حساب افتاده

 

در آخرین نفسش زائر کبودی شد

ز روی صورت مادر نقاب افتاده

 

 

رسید فاطمه زد شانه گیسوانش را

 

 

نشان نداد ولی زخم استخوانش را

 

 

شکسته بال و پرش را به آسمان دادند

کنیزها بدنش را تکان تکان دادند

 

قرار شد که تنش را کشان کشان بکشند

به هم ، مسافتِ تا بام را نشان دادند

 

برای اینکه برایش نما درست کنند

به تیزی لبۀ پله ها زمان دادند

 

همین که شکل لبش فرق کرده یعنی که:

به اشک ما خبر چوب خیزران دادند

 

و اینکه نیز سرش ضربه خورده یعنی که:

دوباره تا دل گودال راهمان دادند

 

هزار شکر که دیگر تنش نمی سوزد

کبوتران که رسیدند و سایبان دادند

 

 

چقدر خوب همینکه تنی برایش ماند

 

 

چقدر خوب که پیراهنی برایش ماند...

 

 

 

حبیب نیازی

 

 


*****************

 

زهرش اثر کرد و گرفت از تو توان را

طوری که حتی تار دیدی این و آن را

 

وقت زمین افتادنت احساس کردی

در باغ سرسبز تنت رنگ خزان را

 

در گوشه ی حجره به خود پیچیدی از درد

یعنی چشیدی درد تلخ استخوان را

 

مثل عمو جانت حسن آزار دیدی

از بس شنیدی از خودی زخم زبان را

 

این زن که دست جعده را از پشت بسته

جاری نمود اشک زمین و آسمان را

 

از او تقاضای دو قطره آب کردی

وقتی تماشا کرد خشکی دهان را ...

 

... در پیش چشمت آب ها را بر زمین ریخت

سوزاند قلب مادری قامت کمان را

 

با هلهله ... با کف زدن ... با پای کوبی

مانند عاشورا ورق زد داستان را

 

هر چند که لب تشنه جان دادی ولیکن

دیگر ندیدی رنگ و روی خیزران را

 

شکر خدا بالای بام آماده کردند

بال کبوترها برایت سایه بان را

 

دور و بر تو جز کبوترها نبودند

دیگر ندیدی خولی و شمر و سنان را

 

با نعل اسب از تو پذیرایی نکردند

دیگر نخوردی ضربه های ناگهان را

 

محمد فردوسی

 

******************


از صداي نفس نفس زدنت

همسر ِ تو چقدر شاكي بود

شده پيراهن ِ تنت تازه

مثل آن چادري كه خاكي بود

***

تا صدايِ غريبي ات نرسد

با كنيزانِ خانه كف ميزد

ناله اي از مدينه فاطمه و

ناله اي حيدر از نجف ميزد

***

و كنيزي كه آب آورد و

تو به يادِ هلال افتادي

همسرت كاسه را شكست و سپس

تشنه مثل حسين جان دادي

***

در ميانِ تمام معصومين

در مقاتل مُوَرخان ديدند

در عزاي حسين و تو تنها

دشمنان كف زدند و رقصيدند

***

پيكر تو ز ِ پشت بام افتاد

ولي آقا به خون نشسته نشد

به لبِ پلّه خورد لبهايت

ولي دندان تو شكسته نشد

***

چقَدَر خوب وقتِ تَدفينَت

سهم ِ قبرت به جز گلاب نشد

و از آن بهتر اينكه در يك طشت

سَرَت آلوده يِ شراب نشد

(شاعرش را نميشناسم)


************

بر روی خاک حجره ای مردی

بی رمق، بی شکیب افتاده

باز تاریخ میشود تکرار

یک امام غریب افتاده

***

جگرش از عطش چه میسوزد

چون پرستوی پرشکسته شده

بسکه فریادکرده "واعطشا"

یاس زهرا چقدر خسته شده

 

***

 

همسر بی وفا و سنگدلش

به رویش درب حجره میبندد

میزند دست و پا عزیز رضا

او به اشک امام میخندد

***

به کنیزان خویش میگوید

پای کوبی کنید و دف بزنید

دور ابن الرضا همه امشب

شادمانی کنید و کف بزنید

***

بسکه کاری شده است زهر ببین

نتواند به روی پا خیزد

در عوض پیش چشم او دشمن

آب را بر روی زمین ریزد

***

من چه گویم که لحظه ی آخر

دلبر فاطمه چه حالی بود

لب خشک و دلی پر از خون داشت

جای شمس الشموس خالی بود

***

شکر لله پدر نبود وندید

که به روز پسر چه آمده است

اگر هم بود گریه میکرد و

چشم خود را به روی هم میبست

***

گرچه داغ جواد آل رسول

غصه ای بر دل پدر بگذاشت

ولی ای کاش روز عاشورا

علی اکبری حسین نداشت

***

پیش چشمان یک پدر پسری

غرق در خون و ناله ها میزد

زیر سم تمام مرکب ها

چقدر سخت دست وپا میزد

***

همه دیدند قامت پسری

بر روی خاک اربا اربا شد

همه دیدند داغ جانسوزش

باعث مرگ زود بابا شد

(محمد جواد غفاریان)

************

 

 

سر را ز خاك حجره اگر بر نداشتي

تو رو به قبله بودي و خواهر نداشتي

 

خواهر نداشتي كه اگر بود ميشكست

وقتي كه بال ميزدي و پر نداشتي

 

از طوس آمدم كه بگِريَم در اين غمت

ياري به غير چند كبوتر نداشتي

 

وقتي كه زهر بر جگرت چنگ ميكشيد

جز يا حسين ناله ي ديگر نداشتي

 

ختمي گرفته اند برايت كبوتران

لبخند ميزدند و تو باور نداشتي

 

تو تشنه كام و آب زمين ريخت قاتلت

چشمت به آب بود و از آن بر نداشتي

 

كف ميزدند دور و برت تا كه جان دهي

كف ميزدند و تاب به پيكر نداشتي

 

كف ميزدند وليكن به روي دست

دست ز تن جداي برادر نداشتي

 

شكر خدا كه پيرهني بود بر تنت

يا زير نيزه ها تن بي سر نداشتي

 

شكر خدا كه لحظه ي از هوش رفتنت

خواهر نداشتي ، غم معجر نداشتي

(حسن لطفي)

*****************

 

 

افتاده بين حجره و آبش نمي دهند

ميگويد آب آب و جوابش نمي دهند

اين قوم جاهلي که به دست امام خويش

آب از براي کسب ثوابش نمي دهند

حاجت به آبِ روي زمين ريختن نبود

يک رو به قبله را که عذابش نمي دهند

***

از بسکه کف زدند و شده هلهله به پا

ماندم درون خانه عروسي است يا عزا

 

در کودکي اي آنکه زدي مشت بر زمين

حالا به جاش آمده زهرا بيا ببين

 

تو از شنيده هاي غمش قد خميده اي

اکنون ببين هرآنچه که قبلا شنيده اي

 

در پشت درب بسته ي حجره نشسته است

يك مادري كه خسته و پهلو شكسته است

***

مادر تلاش كرد ولي درب بسته را

دست شكسته اش نتوانست وا كند

اين پشت در نشسته يا افتاده از نفس

دستش بلند شد پسرش را دعا كند

ميگفت اي خدا نكند مثل كربلا

اين بار هم كسي سري از تن جدا كند

آمين فوج فوج كبوتر بلند شد

تا سايه اي براي تنت دست و پا كند

***

لب تشنه ، دست وپا زده است مانده بي پناه

اين حجره جلوه ايست ز گودال قتلگاه

(شاعرش را نميشناسم)

*************

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مناجات اميرالمومنين(م نتظران ظهور) و آدرس monajat1385.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان